۱۳۹۳ آبان ۹, جمعه
امام حسین (ع) !
مهمان امروز ما امام حسین (ع) فرزند علی، ٥٨ ساله، دارنده مقام سوم امامت، دارای مدرک علم لدنی از دانشگاه بارگاه الهی، محل شهادت کربلا، اعزامی از مدینه.
مجری : السلام علیک یا اباعبدلله.
امام حسین : وعلیکم السلام.
مجری : انگیزه شما از قیام عاشورا چه بود؟
امام حسین : راه اندازی کسب و کار برای آخوندهای شیعه.
مجری: آیا علی اصغر روز عاشورا واقعن آب نخورد؟
امام حسین : نه، چون بچه شیرخواره آب نمیخورد، فقط شیر مادرش را میخورد.
مجری : وقتی ابو الفضل مشک آب را پر کرد که بیاورد خواست آب بخورد اما با خود اندیشید که اکنون فرزندان حسین تشنه هستند و آب نخورد. ابو الفضل که کشته شد و باز نگشت. چه کسی فکر او را خوانده است؟
امام حسین : وقتی میخواستند او را به شهادت برسانند به قاتل خود گفته است که برای آخوندهای شیعه قضیه را تعریف کنند تا سر منبر بگویند ملت برایش بیشتر گریه کنند.
مجری : شما عید غدیر امسال چه کار کردید؟
امام حسین : عید غدیر یعنی چه؟
مجری : روزی است که پیامبر اسلام پدر شما را به عنوان جانشین اول خود معرفی کرده است.
امام حسین : اولین بار است این را میشنوم. بعد از پیامبر که ابوبکر بود. گیرم که شما راست بگویید کسی به حرف پیامبر گوش نداده پس چه جشنی دارد؟
مجری: آخوندها میگویند روز عاشورا شما آنقدر از لشکر یزید کشتید که تا رکاب اسبتان را خون گرفت. درست است؟
امام حسین : عقل هم چیز خوبی است. لشکر آنها ٨ هزار نفر بود هر آدمی ٥ لیتر خون دارد که اگر همه آنها را کشته بودم کل خونشان به اندازه ٢ تا تانکر ١٨ هزار لیتری میشود. مگر سد فرات را شکسته بودند که تا رکاب اسبمان بالا بیاید؟
مجری : همه میگویند شما حتا آب برای خوردن نداشتهاید. شما که شب عاشورا نوره کشیدهاید. آب برای نوره کشیدن از کجا آوردهاید؟
امام حسین : ما برای خوردن فقط آب معدنی دماوند استفاده میکنیم. همسرم شهربانو ایرانی است و هر آبی به معدهاش نمیسازد.
مجری : سرنوشت شهربانو چه شد؟ چرا میان اسیران شام نبود؟
امام حسین : شوخی کردم بابا. شهر بانویی وجود ندارد. آخوند های شیعه خواستند نسب نوه های من را به شاهان ساسانی برسانند تا شما ایرانیها خوشتان بیاید.
مجری : علی شریعتی در کتابی درباره عاشورا شرح دقیقی از آنچه بر زینب در راه شام گذشت، داده است. شریعتی این چیزها را از کجا فهمیده است؟
امام حسین : یک ضبط صوت زیر شکم شتر زینب بسته بود.
مجری : آخوندهای شیعه میگویند امام پشت سر خود را نیز میبیند. شما که با امام حسن نگهبان خانه عثمان بودید، چگونه متوجه وارد شدن شورشیان از در پشت به خانه او نشدید تا او را بکشند؟
امام حسین : یک لحظه چشمهای پشت سرمان را بستیم تا کارشان را بکنند و پدرمان خلیفه شود.
مجری : مهمترین دستاورد عاشورا چه بود؟
امام حسین : قیمه پلوی نذری.
مجری : السلام علیک یا اباعبدلله.
امام حسین : وعلیکم السلام.
مجری : انگیزه شما از قیام عاشورا چه بود؟
امام حسین : راه اندازی کسب و کار برای آخوندهای شیعه.
مجری: آیا علی اصغر روز عاشورا واقعن آب نخورد؟
امام حسین : نه، چون بچه شیرخواره آب نمیخورد، فقط شیر مادرش را میخورد.
مجری : وقتی ابو الفضل مشک آب را پر کرد که بیاورد خواست آب بخورد اما با خود اندیشید که اکنون فرزندان حسین تشنه هستند و آب نخورد. ابو الفضل که کشته شد و باز نگشت. چه کسی فکر او را خوانده است؟
امام حسین : وقتی میخواستند او را به شهادت برسانند به قاتل خود گفته است که برای آخوندهای شیعه قضیه را تعریف کنند تا سر منبر بگویند ملت برایش بیشتر گریه کنند.
مجری : شما عید غدیر امسال چه کار کردید؟
امام حسین : عید غدیر یعنی چه؟
مجری : روزی است که پیامبر اسلام پدر شما را به عنوان جانشین اول خود معرفی کرده است.
امام حسین : اولین بار است این را میشنوم. بعد از پیامبر که ابوبکر بود. گیرم که شما راست بگویید کسی به حرف پیامبر گوش نداده پس چه جشنی دارد؟
مجری: آخوندها میگویند روز عاشورا شما آنقدر از لشکر یزید کشتید که تا رکاب اسبتان را خون گرفت. درست است؟
امام حسین : عقل هم چیز خوبی است. لشکر آنها ٨ هزار نفر بود هر آدمی ٥ لیتر خون دارد که اگر همه آنها را کشته بودم کل خونشان به اندازه ٢ تا تانکر ١٨ هزار لیتری میشود. مگر سد فرات را شکسته بودند که تا رکاب اسبمان بالا بیاید؟
مجری : همه میگویند شما حتا آب برای خوردن نداشتهاید. شما که شب عاشورا نوره کشیدهاید. آب برای نوره کشیدن از کجا آوردهاید؟
امام حسین : ما برای خوردن فقط آب معدنی دماوند استفاده میکنیم. همسرم شهربانو ایرانی است و هر آبی به معدهاش نمیسازد.
مجری : سرنوشت شهربانو چه شد؟ چرا میان اسیران شام نبود؟
امام حسین : شوخی کردم بابا. شهر بانویی وجود ندارد. آخوند های شیعه خواستند نسب نوه های من را به شاهان ساسانی برسانند تا شما ایرانیها خوشتان بیاید.
مجری : علی شریعتی در کتابی درباره عاشورا شرح دقیقی از آنچه بر زینب در راه شام گذشت، داده است. شریعتی این چیزها را از کجا فهمیده است؟
امام حسین : یک ضبط صوت زیر شکم شتر زینب بسته بود.
مجری : آخوندهای شیعه میگویند امام پشت سر خود را نیز میبیند. شما که با امام حسن نگهبان خانه عثمان بودید، چگونه متوجه وارد شدن شورشیان از در پشت به خانه او نشدید تا او را بکشند؟
امام حسین : یک لحظه چشمهای پشت سرمان را بستیم تا کارشان را بکنند و پدرمان خلیفه شود.
مجری : مهمترین دستاورد عاشورا چه بود؟
امام حسین : قیمه پلوی نذری.
شوک آور!
احمد شهید اعدام ریحانه جباری را "شوک آور" توصیف کرد
شهید اضافه کرد اگرچه بارها مسائلی را در رابطه با پرونده ریحانه جباری با مقامات ایران مطرح کرده بود، اما هیچگاه آنها پاسخ روشنی به او در رابطه با پرونده ریحانه جباری ندادند.
شهید اضافه کرد اگرچه بارها مسائلی را در رابطه با پرونده ریحانه جباری با مقامات ایران مطرح کرده بود، اما هیچگاه آنها پاسخ روشنی به او در رابطه با پرونده ریحانه جباری ندادند.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران همچنین به افزایش اعدامها در ۱۲ تا ۱۵ ماه گذشته اشاره کرد و اینکه این افزایش آمار پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی بوده است هرچند او در این رابطه دولت روحانی عامل افزایش اعدامها در ایران نیست و مجلس و دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران در رابطه با مسائل کلیدی تصمیم نهایی را میگیرند.
باز هم ستیز با بهاییان!
مسئولان از دفن پیکر یک نوجوان بهایی در تبریز که به علت بیماری فوت کرده بود ممانعت کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در روز سه شنبه ۲۹ مهرماه سال ۱۳۹۳ یک نوجوان ۱۲ ساله بهایی بنام مهنا سمندری به دلیل بیماری در شهر تبریز درگذشت ولی تاکنون مسئولین مربوطه با فشار اداره اطلاعات از صدور مجوز برای دفن پیکر این نوجوان بهایی خودداری کردهاند.
در همین رابطه یکی از شهروندان بهایی به هرانا این چنین گفت: «مهنا روز سه شنبه در بیمارستان در گذشت و به همین دلیل پدر و مادر او که هر دو معلول جسمی هستند خواستار انتقال دخترشان از بیمارستان به منزل جهت غسل و خواندن نماز میت شدند. رانندهٔ آمبولانس پس از اینکه متوجه شد که مهنا بهایی است اتومبیل خود را متوقف کرده و گفته است که او را فقط به وادی رحمت (گورستان تبریز) منتقل خواهد کرد ولی با اصرار بیش از اندازهٔ بستگان مهنا، بالاخره راننده راضی شد که او را به منزل ببرد. پیکر او پس از غسل و خواندن نماز میت و کفن شدن به روش بهایی اجباراً به سرد خانهٔ وادی رحمت تحویل داده شده است ولی هنوز دفن نشده است»
این فرد در ادامه اظهار داشت: «بهاییان تبریز پیش از انقلاب، گورستان مخصوص به خود را خریداری کرده بودند که این محل پس از انقلاب توسط دولت مصادره شد. پیکر اموات بهایی از آن زمان تا سال ۱۳۹۰ در همان گورستان عمومی تبریز دفن میشد و از بابت اجرای مراسم کفن و دفن بهایی مشکلی نبود ولی در مرداد ماه سال ۹۰ پیکر یک خانم بهایی که پس از مرگ به سردخانه تحویل داده شده بود، اجازه دفن داده نشد و مسئولین اعلام کردند که از این پس، بهاییان را دفن نخواهند کرد. در طی این سه سال بالغ بر ۲۰ فرد بهایی در تبریز فوت نمودهاند که تمامی اجساد بدون اجازهٔ خانوادهٔ متوفی به شهر میاندوآب یا ارومیه منتقل شده و در آنجا خود مسئولین، آنها را دفن کردهاند. گفتنی است که طبق احکام دیانت بهایی جسد نباید به محلی که بیش از ۱ ساعت از محل فوت فاصله دارد حمل شود و شهر میاندوآب و ارومیه هر دو بیش از یک ساعت با شهر تبریز فاصله دارند.»
این شهروند بهایی در ادامه اظهار داشت که بهاییان در طی سه سال گذشته به نهادهای مختلف از جمله دفتر گورستان تبریز (وادی رحمت)، شهرداری، فرمانداری، شورای شهر، دفتر امام جمعه و دفتر نمایندگان مجلس مراجعه کردهاند که تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکردهاند.
در خاتمه این شهروند بهایی در رابطه با وضعیت پدر و مادر مهنا گفت: «مادر مهنای عزیز شخصا به بسیاری از مراجع قانونی مراجع کرده است و خواستار دفن پیکر کوچک فرزندش شده است ولی هیچ پاسخی دریافت نکرده است. استاندار حتی اجازهٔ ملاقات هم نداده در صورتی که همین استاندار چند سال پیش، خودش مهنا را دیده بوده و از او تقدیر کرده بود زیرا این نوجوان بهایی به دلیل هوش و استعداد زیادی که داشت با دهان خود نقاشی بسیار زیبایی کشیده بود که این نقاشی رتبهٔ اول را در کل کشور کسب کرده بود (مهنا قادر به حرکت دادن دستان خود نبود). پدر و مادر مهنا که خودشان هم معلول هستند، حتی نمیتوانند پیکر فرزند ۱۲ سالهٔ خود را به خاک بسپارند و هنوز امیدوارند تا مسئولین با رعایت حداقل عدالت، اجازهٔ دفن فرزندشان را در تبریز بدهند.»مسئولان از دفن پیکر یک نوجوان بهایی در تبریز که به علت بیماری فوت کرده بود ممانعت کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در روز سه شنبه ۲۹ مهرماه سال ۱۳۹۳ یک نوجوان ۱۲ ساله بهایی بنام مهنا سمندری به دلیل بیماری در شهر تبریز درگذشت ولی تاکنون مسئولین مربوطه با فشار اداره اطلاعات از صدور مجوز برای دفن پیکر این نوجوان بهایی خودداری کردهاند.
در همین رابطه یکی از شهروندان بهایی به هرانا این چنین گفت: «مهنا روز سه شنبه در بیمارستان در گذشت و به همین دلیل پدر و مادر او که هر دو معلول جسمی هستند خواستار انتقال دخترشان از بیمارستان به منزل جهت غسل و خواندن نماز میت شدند. رانندهٔ آمبولانس پس از اینکه متوجه شد که مهنا بهایی است اتومبیل خود را متوقف کرده و گفته است که او را فقط به وادی رحمت (گورستان تبریز) منتقل خواهد کرد ولی با اصرار بیش از اندازهٔ بستگان مهنا، بالاخره راننده راضی شد که او را به منزل ببرد. پیکر او پس از غسل و خواندن نماز میت و کفن شدن به روش بهایی اجباراً به سرد خانهٔ وادی رحمت تحویل داده شده است ولی هنوز دفن نشده است»
این فرد در ادامه اظهار داشت: «بهاییان تبریز پیش از انقلاب، گورستان مخصوص به خود را خریداری کرده بودند که این محل پس از انقلاب توسط دولت مصادره شد. پیکر اموات بهایی از آن زمان تا سال ۱۳۹۰ در همان گورستان عمومی تبریز دفن میشد و از بابت اجرای مراسم کفن و دفن بهایی مشکلی نبود ولی در مرداد ماه سال ۹۰ پیکر یک خانم بهایی که پس از مرگ به سردخانه تحویل داده شده بود، اجازه دفن داده نشد و مسئولین اعلام کردند که از این پس، بهاییان را دفن نخواهند کرد. در طی این سه سال بالغ بر ۲۰ فرد بهایی در تبریز فوت نمودهاند که تمامی اجساد بدون اجازهٔ خانوادهٔ متوفی به شهر میاندوآب یا ارومیه منتقل شده و در آنجا خود مسئولین، آنها را دفن کردهاند. گفتنی است که طبق احکام دیانت بهایی جسد نباید به محلی که بیش از ۱ ساعت از محل فوت فاصله دارد حمل شود و شهر میاندوآب و ارومیه هر دو بیش از یک ساعت با شهر تبریز فاصله دارند.»
این شهروند بهایی در ادامه اظهار داشت که بهاییان در طی سه سال گذشته به نهادهای مختلف از جمله دفتر گورستان تبریز (وادی رحمت)، شهرداری، فرمانداری، شورای شهر، دفتر امام جمعه و دفتر نمایندگان مجلس مراجعه کردهاند که تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکردهاند.
در خاتمه این شهروند بهایی در رابطه با وضعیت پدر و مادر مهنا گفت: «مادر مهنای عزیز شخصا به بسیاری از مراجع قانونی مراجع کرده است و خواستار دفن پیکر کوچک فرزندش شده است ولی هیچ پاسخی دریافت نکرده است. استاندار حتی اجازهٔ ملاقات هم نداده در صورتی که همین استاندار چند سال پیش، خودش مهنا را دیده بوده و از او تقدیر کرده بود زیرا این نوجوان بهایی به دلیل هوش و استعداد زیادی که داشت با دهان خود نقاشی بسیار زیبایی کشیده بود که این نقاشی رتبهٔ اول را در کل کشور کسب کرده بود (مهنا قادر به حرکت دادن دستان خود نبود). پدر و مادر مهنا که خودشان هم معلول هستند، حتی نمیتوانند پیکر فرزند ۱۲ سالهٔ خود را به خاک بسپارند و هنوز امیدوارند تا مسئولین با رعایت حداقل عدالت، اجازهٔ دفن فرزندشان را در تبریز بدهند.»مسئولان از دفن پیکر یک نوجوان بهایی در تبریز که به علت بیماری فوت کرده بود ممانعت کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در روز سه شنبه ۲۹ مهرماه سال ۱۳۹۳ یک نوجوان ۱۲ ساله بهایی بنام مهنا سمندری به دلیل بیماری در شهر تبریز درگذشت ولی تاکنون مسئولین مربوطه با فشار اداره اطلاعات از صدور مجوز برای دفن پیکر این نوجوان بهایی خودداری کردهاند.
در همین رابطه یکی از شهروندان بهایی به هرانا این چنین گفت: «مهنا روز سه شنبه در بیمارستان در گذشت و به همین دلیل پدر و مادر او که هر دو معلول جسمی هستند خواستار انتقال دخترشان از بیمارستان به منزل جهت غسل و خواندن نماز میت شدند. رانندهٔ آمبولانس پس از اینکه متوجه شد که مهنا بهایی است اتومبیل خود را متوقف کرده و گفته است که او را فقط به وادی رحمت (گورستان تبریز) منتقل خواهد کرد ولی با اصرار بیش از اندازهٔ بستگان مهنا، بالاخره راننده راضی شد که او را به منزل ببرد. پیکر او پس از غسل و خواندن نماز میت و کفن شدن به روش بهایی اجباراً به سرد خانهٔ وادی رحمت تحویل داده شده است ولی هنوز دفن نشده است»
این فرد در ادامه اظهار داشت: «بهاییان تبریز پیش از انقلاب، گورستان مخصوص به خود را خریداری کرده بودند که این محل پس از انقلاب توسط دولت مصادره شد. پیکر اموات بهایی از آن زمان تا سال ۱۳۹۰ در همان گورستان عمومی تبریز دفن میشد و از بابت اجرای مراسم کفن و دفن بهایی مشکلی نبود ولی در مرداد ماه سال ۹۰ پیکر یک خانم بهایی که پس از مرگ به سردخانه تحویل داده شده بود، اجازه دفن داده نشد و مسئولین اعلام کردند که از این پس، بهاییان را دفن نخواهند کرد. در طی این سه سال بالغ بر ۲۰ فرد بهایی در تبریز فوت نمودهاند که تمامی اجساد بدون اجازهٔ خانوادهٔ متوفی به شهر میاندوآب یا ارومیه منتقل شده و در آنجا خود مسئولین، آنها را دفن کردهاند. گفتنی است که طبق احکام دیانت بهایی جسد نباید به محلی که بیش از ۱ ساعت از محل فوت فاصله دارد حمل شود و شهر میاندوآب و ارومیه هر دو بیش از یک ساعت با شهر تبریز فاصله دارند.»
این شهروند بهایی در ادامه اظهار داشت که بهاییان در طی سه سال گذشته به نهادهای مختلف از جمله دفتر گورستان تبریز (وادی رحمت)، شهرداری، فرمانداری، شورای شهر، دفتر امام جمعه و دفتر نمایندگان مجلس مراجعه کردهاند که تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکردهاند.
در خاتمه این شهروند بهایی در رابطه با وضعیت پدر و مادر مهنا گفت: «مادر مهنای عزیز شخصا به بسیاری از مراجع قانونی مراجع کرده است و خواستار دفن پیکر کوچک فرزندش شده است ولی هیچ پاسخی دریافت نکرده است. استاندار حتی اجازهٔ ملاقات هم نداده در صورتی که همین استاندار چند سال پیش، خودش مهنا را دیده بوده و از او تقدیر کرده بود زیرا این نوجوان بهایی به دلیل هوش و استعداد زیادی که داشت با دهان خود نقاشی بسیار زیبایی کشیده بود که این نقاشی رتبهٔ اول را در کل کشور کسب کرده بود (مهنا قادر به حرکت دادن دستان خود نبود). پدر و مادر مهنا که خودشان هم معلول هستند، حتی نمیتوانند پیکر فرزند ۱۲ سالهٔ خود را به خاک بسپارند و هنوز امیدوارند تا مسئولین با رعایت حداقل عدالت، اجازهٔ دفن فرزندشان را در تبریز بدهند.»مسئولان از دفن پیکر یک نوجوان بهایی در تبریز که به علت بیماری فوت کرده بود ممانعت کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در روز سه شنبه ۲۹ مهرماه سال ۱۳۹۳ یک نوجوان ۱۲ ساله بهایی بنام مهنا سمندری به دلیل بیماری در شهر تبریز درگذشت ولی تاکنون مسئولین مربوطه با فشار اداره اطلاعات از صدور مجوز برای دفن پیکر این نوجوان بهایی خودداری کردهاند.
در همین رابطه یکی از شهروندان بهایی به هرانا این چنین گفت: «مهنا روز سه شنبه در بیمارستان در گذشت و به همین دلیل پدر و مادر او که هر دو معلول جسمی هستند خواستار انتقال دخترشان از بیمارستان به منزل جهت غسل و خواندن نماز میت شدند. رانندهٔ آمبولانس پس از اینکه متوجه شد که مهنا بهایی است اتومبیل خود را متوقف کرده و گفته است که او را فقط به وادی رحمت (گورستان تبریز) منتقل خواهد کرد ولی با اصرار بیش از اندازهٔ بستگان مهنا، بالاخره راننده راضی شد که او را به منزل ببرد. پیکر او پس از غسل و خواندن نماز میت و کفن شدن به روش بهایی اجباراً به سرد خانهٔ وادی رحمت تحویل داده شده است ولی هنوز دفن نشده است»
این فرد در ادامه اظهار داشت: «بهاییان تبریز پیش از انقلاب، گورستان مخصوص به خود را خریداری کرده بودند که این محل پس از انقلاب توسط دولت مصادره شد. پیکر اموات بهایی از آن زمان تا سال ۱۳۹۰ در همان گورستان عمومی تبریز دفن میشد و از بابت اجرای مراسم کفن و دفن بهایی مشکلی نبود ولی در مرداد ماه سال ۹۰ پیکر یک خانم بهایی که پس از مرگ به سردخانه تحویل داده شده بود، اجازه دفن داده نشد و مسئولین اعلام کردند که از این پس، بهاییان را دفن نخواهند کرد. در طی این سه سال بالغ بر ۲۰ فرد بهایی در تبریز فوت نمودهاند که تمامی اجساد بدون اجازهٔ خانوادهٔ متوفی به شهر میاندوآب یا ارومیه منتقل شده و در آنجا خود مسئولین، آنها را دفن کردهاند. گفتنی است که طبق احکام دیانت بهایی جسد نباید به محلی که بیش از ۱ ساعت از محل فوت فاصله دارد حمل شود و شهر میاندوآب و ارومیه هر دو بیش از یک ساعت با شهر تبریز فاصله دارند.»
این شهروند بهایی در ادامه اظهار داشت که بهاییان در طی سه سال گذشته به نهادهای مختلف از جمله دفتر گورستان تبریز (وادی رحمت)، شهرداری، فرمانداری، شورای شهر، دفتر امام جمعه و دفتر نمایندگان مجلس مراجعه کردهاند که تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکردهاند.
در خاتمه این شهروند بهایی در رابطه با وضعیت پدر و مادر مهنا گفت: «مادر مهنای عزیز شخصا به بسیاری از مراجع قانونی مراجع کرده است و خواستار دفن پیکر کوچک فرزندش شده است ولی هیچ پاسخی دریافت نکرده است. استاندار حتی اجازهٔ ملاقات هم نداده در صورتی که همین استاندار چند سال پیش، خودش مهنا را دیده بوده و از او تقدیر کرده بود زیرا این نوجوان بهایی به دلیل هوش و استعداد زیادی که داشت با دهان خود نقاشی بسیار زیبایی کشیده بود که این نقاشی رتبهٔ اول را در کل کشور کسب کرده بود (مهنا قادر به حرکت دادن دستان خود نبود). پدر و مادر مهنا که خودشان هم معلول هستند، حتی نمیتوانند پیکر فرزند ۱۲ سالهٔ خود را به خاک بسپارند و هنوز امیدوارند تا مسئولین با رعایت حداقل عدالت، اجازهٔ دفن فرزندشان را در تبریز بدهند.»
آقایون قانع نشدند!
محمدجواد لاریجانی، معاون حقوق بشر قوه قضاییه ایران، در گفتوگو با شبکه سیانان گفته که کارزارهای رسانهای و سیاسی غرب عامل اصلی ناکام ماندن تلاشهای نهادهای حکومتی برای جلب رضایت خانواده مقتول و جلوگیری از اعدام ریحانه جباری بوده است.
محمدجواد لاریجانی تاکید کرده که ادعای ریحانه جباری در دادگاه مبنی بر اینکه در دفاع از خود دست به قتل زده قانعکننده نبوده است
محمدجواد لاریجانی معاون حقوق بشر قوه قضائیه ایران که به منظور شرکت در اجلاس بررسی ادواری حقوق بشر به ژنو سفر کرده است، امروز ۳۰ اکتبر/ هشتم آبانماه سال جاری، در گفتوگو شبکه با سیانان، ضمن دفاع از اعدام ریحانه جباری، گفته که رسیدگی به این پرونده در دادگاه شعبههای مختلف قضائی صورت گرفته و بررسی آن هفت سال طول کشیده است.
این مقام قضائی ایران تاکید کرده که ادعای ریحانه جباری مبنی بر اینکه در دفاع از خود دست به قتل زده قانعکننده نبوده است.
محمدجواد لاریجانی تاکید کرده که ادعای ریحانه جباری در دادگاه مبنی بر اینکه در دفاع از خود دست به قتل زده قانعکننده نبوده است
محمدجواد لاریجانی معاون حقوق بشر قوه قضائیه ایران که به منظور شرکت در اجلاس بررسی ادواری حقوق بشر به ژنو سفر کرده است، امروز ۳۰ اکتبر/ هشتم آبانماه سال جاری، در گفتوگو شبکه با سیانان، ضمن دفاع از اعدام ریحانه جباری، گفته که رسیدگی به این پرونده در دادگاه شعبههای مختلف قضائی صورت گرفته و بررسی آن هفت سال طول کشیده است.
این مقام قضائی ایران تاکید کرده که ادعای ریحانه جباری مبنی بر اینکه در دفاع از خود دست به قتل زده قانعکننده نبوده است.
۱۳۹۳ آبان ۷, چهارشنبه
دومین سالگرد ستار بهشتی
دومین مراسم سالگرد شهادت شهید راه آزادی ستار بهشتی
دومین مراسم سالگرد شهادت ستار بهشتی كه دو سال پيش به دست رژیم جنایتکار آخوندی به شهادت رسيد ٬ بر سر مزار این وبلاگ نویس برگزار خواهد شد.
این مراسم در روز پنجشنبه ۸ آبانماه٬ از ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۶:۰۰ بر سر مزار این شهید در محل قبرستان امامزاده محمد تقی٬ در رباط کریم برگزار خواهد شد
۱۳۹۳ آبان ۶, سهشنبه
بانوان ایرانی!
در سرزمینی که عده ای مزدور برای تکه استخوانی بیشتر آدم فروشی و جاسوسی این حکومت کثیف را پیشه خود کرده اند بیشترین آسیب رابانوان ایرانی متحمل میشوند چه آنان که بطور مستقیم علیه این رژیم مبارزه میکنند و چه کسانی که عزیزانشان مبارز هستند ,٣٧ سال بانوی ایرانی جنازه غرور, توان , ارج ومنزلت از دست رفته خود را بر دوش میکشد ودر طول این مدت او را هیچ فریاد رسی نیست ......امیدوارم این یاران مبارز و غیرتمند و سایر عزیزان دربند دژ خیمان رژیم جنایتکار آخوندی هرچه زودتر رهایی یابند ......درود بر غیرت و شرفشان
۱۳۹۳ آبان ۵, دوشنبه
سخنان مادر ریحانه!
شعله پاكروان مادر ریحانه جباری :
هر یکشنبه به ملاقات میرفتم . به دیدار عشق جاودانیم . امروز اما ، ملاقاتم شکل دیگری داشت . حضوری بود . بدون وجود شیشه ای که فاصله میانداخت بینمان . ریحان خواب بود . چشمانش بسته بود و رنگ پریده . رگه ای بنفش و صورتی روی گردنش بود . لباس سفیدی از سر تا پا بر تن داشت . حمام رفتنش را مامورین قبل از ما به سرانجام رسانده بودند .
حسرت شستشوی تن نازنینش بر دلم ماند . خیلی تلاش کردم تا قبل از آمدن پدرش ، او را به خوابگاه ابدیش نبرند . نبردند . من ، پدر و دوخواهرش ، همراه همه اعضای فامیل ، دوستان و هنرمندانی که به میهمانی عروسی ریحانم آمده بودند ، آرام آرام او را روانه خانه اش کردیم . غریبه ها هم ، هر چند در ابتدا خشن بودند ، اما به مرور که فهمیدند ، قرار بر بیقراری نداریم ، آرام شدند .
مادرم ، ضجه های زیادی زد . با اشک و فریاد عروس را بدرقه کرد . من اما حتی نتوانستم فریاد یا حتی قطره ای اشک نثارش کنم . اما این پایان ملاقات نبود .
وقتی همه رفتند ، وقتی سالن غذاخوری را ترک کردم ، به خانه برنگشتم . دوباره رفتم بهشت زهرا . خلوت بود . هیچکس ، حتی غریبه ها نبودند . گلهای روی زمین ، نشانی را تکمیل کرد و من خانه را یافتم . چون تابلوی نام او را ربوده بودند .
قبلا بارها نقشه کشیده بودیم که وقتی به خانه برگشت و چای مرا تعارفم کرد ، باید پیش من دراز بکشد و تا صبح توی بغلم بخوابد . چنین کردم . روی گلها دراز کشیدم . خاک نرم و نمناک را حس میکردم . زیر گوشش نجوا کردم ، یادت هست قرارمان ؟ اکنون تو در آغوش منی . غرغرها و دلتنگی هایم کار خودش را کرد و اشکهایم جاری شد . خاک کنار صورتم غرق اشک بود . دلم سبک شد . نشستم و حرف زدم . حرف و حرف و حرف .
باز به او گفتم که همچنان عاشق او هستم . با اینکه تنش به دیار خاموشان رفته ، اما او را زنده میبینم . شعله هستیش همچنان در دلم روشن است و گاه زبانه میکشد .
ملاقات امروز ، سنگین و با وقار بود . قبلا از من خواسته بود که سیاهپوشش نشوم . نشدم . هرگز سیاه نخواهم پوشید به عنوان سوگ او . زیرا هنوز برایم زنده است و هست . هست .
هسسسسسسستتتتتتتتتتت .
از صفحه فيسبوك شعله پاكروان مادر ريحانه جباري
هسسسسسسستتتتتتتتتتت .
از صفحه فيسبوك شعله پاكروان مادر ريحانه جباري
۱۳۹۳ آبان ۴, یکشنبه
تبعید!
دادگاه انقلاب اسلامی احکام حبس های طولانی و تبعید برعلیه سه نوکیش وابسته به گروه موسوم به "کلیسای ایران" را صادر کرده است.
این دادگاه اولیه در رای خود که در صورت اعتراض متهمان ظرف بیست روز قابل تجدید نظر می باشد، آقایان "بهنام ایرانی، رضا ربانی و عبدالرضا علی حقنژاد"، را در مجموع به ۱۸ سال حبس تعزیری و نفی بلد به زابل و میناب محکوم کرده است.
متجاوز!
یک مامور وزارت اطلاعات که هفت سال پیش به صورت کاملا یواشکی دختری 19 ساله را به بهانه دکوراسیون مطب اش به آپارتمانی میکشاند و آنجا به زور میخواهد به او تجاوز کند که دخترک ضرباتی چاقو به او زده و از دست های ناپاک این عنصر فاسد فرار میکند.
امروز اما پس از هفت سال فرزند این "متجاوز جنسی" صندلی را از زیر پای آن دخترک معصوم یعنی "ریحانه جباری" میکشد تا بتواند ننگ پدرش را از اذهان پاک کند غافل از آنکه با اینکار بیشتر آبروی پدر بی آبرویش را میبرد.
امروز اما پس از هفت سال فرزند این "متجاوز جنسی" صندلی را از زیر پای آن دخترک معصوم یعنی "ریحانه جباری" میکشد تا بتواند ننگ پدرش را از اذهان پاک کند غافل از آنکه با اینکار بیشتر آبروی پدر بی آبرویش را میبرد.
۱۳۹۳ آبان ۲, جمعه
افکار زنانمان با اسید از بین نمی رود!
با اسيد ميتوانيد صورتهاى زيبا و معصوم زنان كشورم را بگيريد ، اما افكارشان را هرگز. مرگ بر جمهورى ضد انسانى اسلامى ايران. مرگ بر أصل ولايت فقيه. نابود باد ، سرنگون باد حكومت ضد زن و ضد بشريت اسلامى ايران.
روزى ميرسد كه صورتهايتان نه با اسيد بلكه به زير كفشهاى همين زنان ايران به اسفالت خيابانها ماليد خواهد شد. آن روز دير نيست پسفطرت ها
رهبر عامل اصلی اسیدپاشی!
ولی فقيه (علی خامنه ای) منشا و مبدا همه قدرتها (شرارتها) در رژيم ولايت فقيهی است. هر عملی که به توسط اين رژيم انجام می شود به دستور مستقيم اوست. وقتی ايادی او بروی بانوان اسيد می پاشند ، علی خامنه ای را بايد مقصر شمرد.
تعليمات و رهنمودهای امر به معروف و نهی از منکری علی خامنه ای نمی بودند ، مگر فلان امام جمعه و يا فلان لباس شخصی اين چنين شرارتهايی را جرئت می کردند ؟
۱۳۹۳ آبان ۱, پنجشنبه
امر به معروف!
ننگ بر شما دزدان و غارتگران باد پس چه چیز حریم خصوصی است برای این ملت؟ ایا حکومت اینقدر وحشی است که بخواهد به درون اپارتمان مردم برود برای چک کردن اعمال مردم؟البته وحشی بود چون خمینی قاتل نیز نشون داد که وحشی است ننگ بر شما قاتلان
آخوند دوزاری!
اخوندی که تا دیروز با یک ریال دو ساعت روضه میخوند الان میلیاردها دلار سرمایه دارد و دست به ترور و کشتار و ظلم و ستم میکند ننگ بر روحانی که وعدهایش مانند خمینی قاتل جز دروغ چیزی نبود میبینیم و چگونه اعدام و ظلم و ستم میکند ننگ بر خمینی لعنت بر خامنه ای
حکم پرونده غنچه قوامی صادر شد!
وکیل مدافع غنچه قوامی از صدور حکم پرونده موکلش در دادگاه انقلاب خبر داد.
به گزارش هرانا، سید محمود علیزاده طباطبایی در گفتوگو با ایسنا، گفت: با اینکه طبق ماده ۲۱۲ قانون آیین دادرسی کیفری دادگاه مکلف است ظرف یک هفته از اعلام ختم رسیدگی دادگاه، حکم خود را صادر کند اما روز گذشته من به دادگاه مراجعه کردم و حکم را به من ابلاغ نکردند.
وی افزود: امروز هم که به دادگاه مراجعه کردم گفتند که حکم در مرحله تایپ است.
علیزاده طباطبایی ضمن ابراز بیاطلاعی از مفاد حکم دادگاه درباره غنچه قوامی افزود: اتهامی که طبق کیفرخواست برای غنچه قوامی صادر شده فعالیت تبلیغی علیه نظام است که مجازات آن ۳ ماه تا یک سال حبس است ولی موکل من حتما مستوجب تخفیف در مجازات است زیرا سابقهای ندارد.
وکیل مدافع غنچه قوامی در پایان گفت: ما معتقدیم که غنچه قوامی مجرم نیست ولی با اتهامی که درنظر گرفته شده و با توجه به عدم سابقه کیفری متهم، طبق مواد ۳۷ و ۳۸ قانون مجازات اسلامی دادگاه باید مجازات او را تخفیف دهد.
به گزارش ایسنا، غنچه قوامی شهروند ایرانیالاصل مقیم انگلیس در سیام خردادماه سال جاری پس از آنکه برای تماشای مسابقه والیبال به ورزشگاه مراجعه کرده بود دستگیر و ساعتی بعد آزاد شد.
قوامی چند روز بعد برای پس گرفتن لوازم شخصی خود اقدام کرده بود که دوباره بازداشت شد.
جلسه محاکمه غنچه قوامی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام روز سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۳ برگزار شد.
۱۳۹۳ مهر ۳۰, چهارشنبه
دستگیری فیسبوک بازان به جای اسید پاشان در اصفهان!
این عین پستی و بزدلی است که به جای دستگیری و مجازات اسیدپاشان، اطلاعات سپاه اصفهان اقدام به دستگیری فیسبوک بازان میکند، این به هیچ گرفتن مردم است. این به هیچ گرفتن زندگی زنانی است که در چشم بر هم زدنی نابود شده اند.
این عین رذالت است که رئیس جمهورنظام برای به درک واصل شدن یک آخوند یاوه گو۸۳ ساله، ۲ روز عزای عمومی اعلام میکند، اما برای مرگ زندگی زنان ایران فقط سکوت میکند، سکوتی که احتمالا نشانه رضایت کل این نظام از این همه ظلم به زنان این خاک است.
اشتراک در:
پستها (Atom)