۱۳۹۳ مهر ۱۰, پنجشنبه

کودکانی که هیچ‌گاه کودکی نکردند

کودکان کار
کودکان کار

کودکانی که هیچ‌گاه کودکی نکردند

با آغاز سال تحصیلی جدید، جنب و جوشی شیرین، کودکان را برای رفتن به مدرسه فرا می‌گیرد. و البته این شروع همواره، همراه است با خرید وسایل مورد نیاز کودکان برای سال جدید تحصیلی. 

اما، سالهاست که همه‌ی کودکان سرزمین ما این لحظات و دوران شیرینی را که هر انسانی در طول زندگیش آن را تجربه کرده و برایش خاطره انگیز است، تجربه نمی‌کنند. 

راستی چرا همه‌ی کودکان سرزمین ما در اول مهر از داشتن کیف و لباس نو و حق رفتن به مدرسه برخوردار نیستند؟ 

در سرزمین ما انبوه نو گل‌های زندگی هستند که پنجه‌های شوم ولایت‌فقیه، کودکیشان را نشکفته پرپر کرده. کودکان خیابانی هیچ‌گاه در زندگیشان این لحظات شیرین دوران کودکی را تجربه نخواهند کرد. 

امسال آمار وزارت آموزش و پرورش نشان می‌دهد چند صد هزار نفر دیگر از جامعه زیر 18سال کشور در مدارس ثبت‌نام نکرده‌اند. 

البته آمارهای نگران‌کننده‌ای از آمار بازماندگان از تحصیل وجود دارد، سال 91مرکز پژوهش‌های مجلس ارتجاع بر اساس سرشماری سال85 اعلام کرد بیش از 3 میلیون و دویست هزار کودک بین 6تا 17ساله بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارد. (روزنامه ابتکار 1مهر 93) 

بر اساس آمار مدیرکل دفتر امور آسیب‌های اجتماعی وزارت کار 40 درصد کودکان کار ترک تحصیل کرده‌اند و 24 درصد آنها اصلاً به مدرسه نرفته‌اند. (روزنامه اعتماد27شهریور93) 

کودکان خیابانی، تنها و بی‌پشتوانه... 
کودکان کار در ایران از جوانب مختلف زیر فشار هستند. اولین فشار هم فشار طبقاتی است. وقتی خانواده‌ی کودک فاقد درآمد لازم برای پرداخت هزینه‌های مدرسه فرزندشان است، و حتی نیاز به درآمد همان کودکشان برای امرار معاش خودشان دارند؛ در واقع کودک هیچ پشتوانه‌ی حقیقی و حقوقی در نظام آخوندی ندارد. وقتی کودک برای کار وارد خیابان می‌شود، از این جا به بعد هم با مشکلات بسیار روبه‌رو است. از تحقیر و توهین مأموران حکومتی در شهرداریها، تا ضرب و شتم عوامل نیروی انتظامی، تا گرسنگی و اجبار به خوردن انواع پس مانده‌های غذاها و غذاهای آلوده و ابتلا به انواع بیماریها در حالی که هیچ بیمه و پشتوانه درمانی هم برای کودک وجود ندارد و بدتر از همه‌ آلوده شدن به انواع بزهکاریها که خیابانهای شهر مملو از آنهاست 

کاهش کودکان کار در جهان و افزایش آن در ایران... 
طبق آمارهای جهانی ”در سال ۲۰۰۰، تعداد کودکان کار ۲۴۶میلیون بوده که این رقم در سال ۲۰۱۲ به ۱۹۰ میلیون رسید. اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها، آمار کودکان کار و خیابانی پیوسته رو به افزایش است. مرکز آمار رژیم به وجود یک میلیون و 700هزار کودک در ایران که به‌صورت مستقیم درگیر کار هستند اعتراف می‌کند‌“. 

باید دانست که تنها درصدی از کودکان کار که در خیابانها به دست فروشی مشغولند، جلو چشم مردم قرار دارند و بیشتر آنها در کارگاهها و کوره پز خانه‌ها مشغول به کار هستند. و در واقع نیمه پنهان عمق این فاجعه خیلی گسترده‌تر است. 

فقر خانمان سوز... 
فقر مهم‌ترین دلیل به‌وجود آمدن پدیده کودکان خیابانی و کار است. در شرایطی که خود رژیم آخوندی اعلام کرده «خط فقر برای یک خانوار 4نفره شهری، 1 میلیون و 800هزار تومان است!» و در وضعیتی که حقوق میلیونها کارگر و زحمتکش و دیگر اقشار کم‌درآمد جامعه 600هزار یا 700هزار تومان است، این رقم یعنی یک سوم حد نصاب خط فقر. پس باید پرسید واقعاً سرپرست خانواده چطور شکم خانواده‌اش را سیر کند؟ در جامعه‌یی که تقریباً تمامش به فقر کشیده شده و به اعتراف وزیر اقتصاد رژیم تنها 200هزار نفر از جمعیت 78میلیونی از دریافت یارانه 15دلار (معادل 45500 تومان)، در ماه، بی‌نیازند، درک علت این پدیده شوم و افزایش آن اصلاً دشوار نیست، و نتایج این فقر شدید هم گریبانگیر خانواده‌ها می‌شود و پدیده کودکان خیابانی و کودکان کار به‌طور مستمر ابعاد وحشتناکتری می‌گیرد. 

یکی دیگر از عوامل مهم افزایش کودکان کار، به زندان افتادن والدین آنهاست روشن است که وقتی سرپرست خانواده به زندان می‌افتد، بچه‌ها برای گذران زندگی مجبور به‌کار می‌شوند. چند برابر شدن آمار طلاق هم یکی دیگر از عوامل دیگر است. مبتلا شدن افراد خانواده به یک بیماری صعب‌العلاج مثل سرطان که درمانش دست‌کم 200 میلیون تومان خرج برمی‌دارد از دیگر علل به‌وجود آمدن این شرایط است. مجموعه ‌این عوامل باعث می‌شود خانواده‌ها مجبور بشوند بچه‌های خود را برای به دست آوردن یک لقمه نان بخور و نمیر به بازار کار بفرستند، همچنین باید گسترش اعتیاد را اضافه کرد که البته آن هم ناشی از بیکاری و فقر است. 

به‌نوشته روزنامه حکومتی ابتکار (26شهریور93) «30 درصد کودکان کار دارای والدین با سابقه محکومیت هستند و 40 درصد نیز دارای والدین بی‌سواد یا کم‌سواد هستند» 

انکار فاجعه کودکان خیابانی، با وقاحت آخوندی... 
در بهمن ماه سال گذشته فاطمه آلیا، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ارتجاع در واکنش به حضور گسترده کودکان کار با وقاحت، وجود کودکان کار را انکار کرد و گفت «کودک کار به شکل رسمی و تأیید شده در کشور وجود ندارد» و «فرهنگ کار کودک در کشور ما وجود ندارد». وی در ادامه فاش ساخت: «امسال در بودجه مبلغی برای حمایت از کودکان کار و خیابان در نظر گرفته نشده است». 

این عضو سنگدل مجلس ارتجاع مدعی شد: «برخی از این کودکان کسانی می‌باشند که در تبادل موادمخدر نیز نقش دارند» او اما نگفت که اگر شرایطی در ایران به‌وجود آمده، که کودکان تبدیل به ابزاری برای نقل و انتقال مواد مخدر شدند، مسبب و مسئول این فاجعه اگر حاکمیت ولایت‌فقیه نیست پس کیست؟ 

چه‌کار باید کرد؟ 
کودکان خیابانی استعدادهایی هستند که در حاکمیت غارتگر ولایت‌فقیه به جای نشستن در کلاسهای درس در کوچه و خیابان دنبال نان می‌گردند. اما در همین سرزمین آخوندها و عوامل ولایت‌فقیه، دزدهای میلیاردی، برجهای خود را بالا و بالاتر می‌برند. راستی آینده‌ی روشن برای این کودکان، بدون سرنگون کردن نظام ولایت‌فقیه و برپاکردن ابرانی آزاد و عاری از ستم وجود خواهد داشت؟ مسئولیت ما در این رابطه چیست؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر